معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون

معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون

۶ مطلب با موضوع «استاد قرائتی» ثبت شده است

۰۳
مهر

خاطرات دلنشین

استاد قرائتی

کتک مبارک

مرحوم #پدرم اصرار زیادى داشت که من #محصل حوزه علیمه و روحانى شوم و من مخالف بودم و به #دبیرستان رفتم .
 
روزى #گزارش چند نفر از همکلاسى هایم را به مدیر دادم که اینها در مسیر راه #اذیت مى کنند، مدیر هم آنها را تنبیه کرد.

 آنها هم در #تلافى با هم همفکر شدند و کتک مفصّلى را در مسیر برگشت به من زدند که سر و #صورتم سیاه شد و بى حال روى زمین افتادم و به #سختى خود را به منزل رساندم .

#پدرم گفت : محسن چى شده ؟ گفتم : هیچى ، #مى خواهم بروم حوزه علیمه وطلبه شوم .
راستى چه خوب شد آن #کتک را خوردم !

  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون
۰۱
مهر

خاطرات دلنشین

استاد قرائتی

خاطره_تلخ

هفت ساله بودم که به یکى از مساجد کاشان رفتم ، در #صف اوّل نمازجماعت ایستاده بودم که #پیرمردى مرا گرفت و مثل گربه به عقب پرتاب کرد و گفت :ش

 بچه صف #اوّل نمى ایستد! و این در حالى بود که با #بى احترامى هم جایى را #غصب کرد و هم #ذهن کودکى را نسبت به #نماز و مسجد منکدر کرد.

پس از گذشت #سالها هنوز آن خاطره تلخ در ذهنم مانده است .


  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون
۳۰
شهریور

خاطرات دلنشین
استاد_قرائتی

قرارداد_با_امام_رضا_(ع)

یک سال براى #زیارت به مشهد مقدّس رفتم . در حرم با حضرت رضا علیه السلام #قرار گذاشتم که یک سال مجّانى براى جوانها واقشار مختلف کلاس ‍ برگزار کرده و در عوض امام رضا علیه السلام نیز از خدا بخواهد من در کارم #اخلاص داشته باشم .

#مشغول تدریس شدم ، سال داشت سپرى مى شد که روزى همراه با جمعیّت حاضر در کلاس از #کلاس بیرون مى آمدم ، #طلبه اى همین طور که جلو من راه مى رفت نگاهى به عقب کرد، مرا دید و به راه خود ادامه داد!

 #من پیش خود گفتم : یا نگاه نکن یا اینکه من استاد تو هستم ، تعارف کن که #بفرمایید جلو! (اللّه اکبر)

به یاد #قراردادم با امام رضا علیه السلام افتادم ، فهمیدم اخلاص ندارم ، خیلى ناراحت شدم . با خود گفتم : قرآن مى فرماید: ((لا نرید منکم جزاءً و لا شکوراً))

 آنان نه #مزد مى خواهند و نه انتظار تشکر. من کار #مجّانى انجام دادم ، ولى توقّع داشتم از من احترام کنند!

خدمت آیة اللّه #میرزا جواد آقا تهرانى داستانم را تا به آخر تعریف کرده و از ایشان #چاره جوئى کردم . یک وقت دیدم این پیرمرد بزرگوار شروع کرد به بلند، بلند #گریه کردن ، نگران شدم که باعث ÷اذیّت ایشان نیز شدم ،

لذا #عذرخواهى کرده و علّت را پرسیدم ایشان فرمود: برو در حرم خدمت امام رضا علیه السلام و از حضرت تشکّر کن که الا ن فهمیدى که #مشرک هستى واخلاص ندارى ، من مى ترسم در آخر عمر با #ریش سفید در سنّ نود سالگى مشرک بوده و خود متوجّه نباشم .




  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون
۲۹
شهریور

خاطرات دلنشین

استاد قرائتی

دعای پدر

خداوند به پدرم #فرزندى عطا نکرده بود و #سنّ او از چهل سال مى گذشت که همسر #دوّمى انتخاب کرد، بازهم بچه دار نشد.
 او به فرزندار شدن خود #امیدوار بود و ماءیوس نبود تا اینکه خداوند سفر حجى را قسمت او کرد. ایشان در طواف و نماز به #سایرین کمک مى کرد و از آنان مى خواست در کنار #کعبه براى فرزنددار شدنش دعا کنند.

 و #آنان در کنار کعبه دعا مى کردند. مرحوم پدرم مى گفت : من همانجا از خداوند خواستم #نسل من مبلّغ دین باشد.به هر حال از سفر حج که برگشت ، خداوند #دوازده فرزند به او داد؛ یک فرزند از همسر اوّل و یازده فرزند از مادرم که همسر دوّم او بود.

با #لطف الهى در سن #چهارده سالگى به حوزه علمیه رفتم ، ÷یک سال در کاشان ، #هفده سال در قم ، یک سال در نجف و یک سال نیز در حوزه مشهد بودم و پس ‍ از پیروزى انقلاب در #سال 57 مقیم تهران شدم .

#توفیقاتم را از خداوند مى دانم که پس از #اشک پدرم در کنار کعبه و دعاى مردم نصیب من فرموده است ،

همان گونه که #نشر سخنانم از صدا وسیما را مرهون #رهبرى امام خمینى قدّس سرّه و خون شهدا و تلاش و پیگیرى علامه بزرگوار #شهید مطهرى مى دانم و تمام نواقص و ضعف ها را از خود دانسته و از خداوند طلب مغفرت نموده و از مردم عزیز معذرت مى خواهم .

  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون
۲۸
شهریور

خاطرات دلنشین

استادقرآئتی

با #لطف و اراده خداوند متعال ، در سال 1357 #انقلاب اسلامى مردم ایران به رهبرى امام خمینى قدّس سرّه پیروز شد.

 در همان روزها #آیة اللّه شهید مطهرى با تلاش و پیگیرى ، مرا به #رادیو تلویزیون فرستادند و بحمداللّه تا این تاریخ ، حدود #بیست و دو سال است که بدون وقفه و در هر هفته با مردم عزیز گفتگو داشته ام و حدود دو هزار برنامه از من #ضبط شده است .

در این دوران ، قدیمى ترین دوستى که مرا یارى کرد، دانشمند عزیز جناب حجة الاسلام والمسلمین #حاج سید جواد بهشتى بود که در اکثر برنامه ها مشاور وهمکارم بود.

ایشان در #تابستان 77 چند صد نوار مرا در اختیار آقاى حسین رعیت پور وآقازاده خودشان آقاى مصطفى بهشتى و
دو نفر از صبیّه هاى بنده (زهرا و زینب قرائتى ) قرار داد تا #خاطرات ، طنزها و #تمثیلاتى را که در #لابلاى برنامه ها، از خودم یا دیگران بوده ، #استخراج نمایند.

این #عزیزان کار خود را انجام دادند و جناب آقاى بهشتى نوشته ها را بازنویسى و پس از تلفیق با برخى خاطراتى که حجة الاسلام والمسلمین #محمّد موحدى نژاد جمع آورى نموده بودند، جهت چاپ در اختیار ((مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن )) قرار دادند.
 
این خاطرات ، کوتاه ، شیرین و آموزنده است ، ولى امیدوارم جرقه هایى که در این #خاطرات است ، کلید یک جریان فکرى و تربیتى قرار گیرد.
والسلام
محسن قرائتى



  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون
۲۷
شهریور

خاطرات دلنشین
استادقرائتی

توسل به امام رضا(ع)

سال هاى قبل از #انقلاب که تازه براى جوانان کلاس شروع کرده و در کاشان جلسه داشتم ، به قصد زیارت امام رضا علیه السلام به مشهد رفتم .
 #در حرم به امام عرض کردم : چه خوب بود من این چند روزى که اینجا هستم جلسه و کلاسى مى داشتم و لذا گفتم :

 من یک #زیارت جامعه و امین اللّه مى خوانم اگر موفّق شدم که چه بهتر والاّ برمى گردم کاشان و جلساتم را در آنجا ادامه مى دهم .
در همین حال یکى از #روحانیون آشنا پیش من آمد و گفت : آقاى قرائتى ! دبیران تعلیمات دینى جلسه اى تشکیل داده اند بیا ما نیز شرکت کنیم .

 با هم رفتیم ، دیدم #جلسه اى است با عظمت که افرادى مثل #آیة اللّه خامنه اى ، #شهیدان مطهرى و باهنر و بهشتى نیز تشریف داشتند.
من #اصرار کردم تا اجازه دهند پنج دقیقه اى صحبت کنم ، اجازه دادند و آقاى دکتر صادقى وقتش را به من واگذار کرد. من نیز #مطالب انتخابى همراه با مثال را بیان کردم .
 خیلى #پسندیدند (مخفى نماند در موقع سخنرانى من ، آنقدر شهید مطهرى خندید که نزدیک بود صندلى اش بیافتد!)

 مرحوم #شهید بهشتى فرمود: من خیلى وقت بود که فکر مى کردم آیا مى شود دین را همراه با مَثل و خنده به مردم #منتقل کرد که امروز دیدم .

در پایان جلسه #رهبر معظم انقلاب که در آن زمان امامت یکى از مساجد مهم مشهد را به عهده داشتند، مرا به منزل دعوت کردند.
 و پس از #پذیرائى ، اطاقى به من دادند و بعد مرا به مسجد خودشان بردند که البتّه مسجد ایشان زنده ، #پر طراوت و خیلى هم جوان داشت ، فرمود: آقاى قرائتى ! شما هر چند وقت که مشهد هستید در اینجا بمانید و براى مردم و جوانان #کلاس داشته باشید.

#کلاسهاى آن زمان ما در مشهد سبب آشنایى ما با شهید مطهرى نیز شد که بعد از انقلاب ایشان نزد امام خمینى قدّس سرّه از کلاسهاى ما #تعریف کرده و پیشنهاد کردند من به تلویزیون بروم .

 #حضرت امام به وسیله ایشان مرا به صدا و سیما معرّفى و من کارم را از #اوّل انقلاب در آنجا شروع کردم .

  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون