معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون

معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون

قراردادبا امام رضا

پنجشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۶، ۱۱:۰۷ ق.ظ

خاطرات دلنشین
استاد_قرائتی

قرارداد_با_امام_رضا_(ع)

یک سال براى #زیارت به مشهد مقدّس رفتم . در حرم با حضرت رضا علیه السلام #قرار گذاشتم که یک سال مجّانى براى جوانها واقشار مختلف کلاس ‍ برگزار کرده و در عوض امام رضا علیه السلام نیز از خدا بخواهد من در کارم #اخلاص داشته باشم .

#مشغول تدریس شدم ، سال داشت سپرى مى شد که روزى همراه با جمعیّت حاضر در کلاس از #کلاس بیرون مى آمدم ، #طلبه اى همین طور که جلو من راه مى رفت نگاهى به عقب کرد، مرا دید و به راه خود ادامه داد!

 #من پیش خود گفتم : یا نگاه نکن یا اینکه من استاد تو هستم ، تعارف کن که #بفرمایید جلو! (اللّه اکبر)

به یاد #قراردادم با امام رضا علیه السلام افتادم ، فهمیدم اخلاص ندارم ، خیلى ناراحت شدم . با خود گفتم : قرآن مى فرماید: ((لا نرید منکم جزاءً و لا شکوراً))

 آنان نه #مزد مى خواهند و نه انتظار تشکر. من کار #مجّانى انجام دادم ، ولى توقّع داشتم از من احترام کنند!

خدمت آیة اللّه #میرزا جواد آقا تهرانى داستانم را تا به آخر تعریف کرده و از ایشان #چاره جوئى کردم . یک وقت دیدم این پیرمرد بزرگوار شروع کرد به بلند، بلند #گریه کردن ، نگران شدم که باعث ÷اذیّت ایشان نیز شدم ،

لذا #عذرخواهى کرده و علّت را پرسیدم ایشان فرمود: برو در حرم خدمت امام رضا علیه السلام و از حضرت تشکّر کن که الا ن فهمیدى که #مشرک هستى واخلاص ندارى ، من مى ترسم در آخر عمر با #ریش سفید در سنّ نود سالگى مشرک بوده و خود متوجّه نباشم .




نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی