معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون

معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون

۲۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کلام ولی امر ـ رهبری ـ شهادت ـ» ثبت شده است

۲۲
آبان


کلام_ولی_امر

بیانات #مقام_معظم_رهبری

شرح حال شهدا

از شرح حال سرداران غفلت نکنید؛ آگاهی از شرح حال این شهدای راه حق. در درجه اول سردارانند، اما مخصوص سرداران نیست. من یک کتابی را می‌خواندم که شرح حال یک دسته، یک جزئی از یک گروهان بسیجی سپاه در یکی از حملات دفاع مقدس بود. حضور افراد یک دسته در صحنه نبرد، فعالیت‌های بسیار مؤثرشان، شوقشان، ایمانشان، ضربه‌ای که به دشمن وارد کردند و بالاخره آن نورانیتی که در عرصه‌های نبرد کسب کردند، در بیاناتشان؛ و آنهائی که شهید شدند، در وصیتنامه‌شان این نورانیت منعکس است. من بهره‌مند می‌شوم. من هر وقت یک چنین چیزهائی را می‌خوانم، بهره‌مند می‌شوم، استفاده می‌کنم. باب این استفاده را به روی خودتان باز کنید. امیدهای آینده کشور شما جوانان هستید و در میان جوانان کشور، پر انگیزه‌ترین¬ها و با ایمان‌ترین‌ها بیشترین امیدها را برای این کشور و برای این ملت به وجود می‌آورند.

⭕️بیانات در دیدار با بسیجیان استان فارس 14/2/1387



  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون
۰۳
آبان


کلام_ولی_امر

بیانات #مقام_معظم_رهبری

ورزش
توصیه این است که جوان‌ها ورزش کنند. من هر وقت چشمم به ارتفاعات شمال تهران مى‌افتد و مى‌بینم که در این منطقه ضلع شمالى تهران- یعنى از منت‌های شرق تا منت‌های غرب -شاید حدود ده معبر وجود دارد که مردم را به این سلسله کوه‌های با عظمت و بسیار مصفّا متّصل مى‌کند؛ اما مردم استفاده نمى‌کنند، تأسّف مى‌خورم. هر وقت به کوه مى‌آیم، وقتى مى‌بینم خلوت است، تأسّف مى‌خورم که چرا جوان‌ها و حتّى غیر جوان‌ها از این نعمت الهى و این فرصت کمیاب استفاده نمى‌کنند. خود من از حدود عید نوروز، کوه‌پیمایى را شروع مى‌کنم تا اواسط پاییز؛ یعنى وقتى که یخ مى‌بندد و در کوهستان خطر لغزیدن هست. بعد از آن دیگر به کوه نمى‌آیم. در واقع در هر سال، چهار پنج ماه این کار را تعطیل مى‌کنم. اما در آن هفت، هشت ماه دیگر، تا اواسط پاییز، بنایم بر این است که هفته‌اى سه مرتبه بیایم. البته اغلب اوقات پیش نمى‌آید که بتوانم هفته‌اى سه بار بیایم. یعنى هفته‌اى دوبار یا هفته‌اى یک بار مى‌شود؛ لکن کمتر از هفته‌اى یک بار نمى‌شود. البته این‌جا را که ملاحظه مى‌کنید، راه طولانى است. براى من، مسیر «کُلَک چال» مقدارى زیاد است. از این‌رو همیشه به «کُلَک‌چال» نمى‌آیم. هر سال یک یا دو بار این‌طور راه‌های طولانى را مى‌آیم و در غیرِ این یکى دو بار، معمولاً راه مى‌افتم از طرفى-یکى از همین راه‌هایی که معمول هست و مردم مى‌روند، یا بعضى راه‌های خلوت‌تر-حدود یک ساعت مى‌روم بالا و برمى‌گردم. خوب؛ شما سنّ مرا هم ملاحظه کنید. جوان‌هایی که در کوهستان راه مى‌روند، در حدود سنین سى‌سال و سى‌ودو سه سال و کمترند. این‌ها همه جاى فرزندان من محسوب مى‌شوند. وقتى که من با این سن و با این همه اشتغالات-واقعاً وقت گذاشتنِ من براى ورزش یک مجاهدت است- بتوانم از لابلاى کارهاى فراوان و متراکم، وقتى براى ورزش باز کنم و با وجود بالا رفتن سن و انحطاط مزاجى، مقیّدم به کوهستان بیایم، شما ببینید که جوان‌ها چه وظیفه‌اى دارند!
توصیه من این است که جوانها به من نگاه کنند. من وقتى به کوه مى‌آیم و گاهى مى‌بینم حتّى از من مسن‌تر هم کسانى مى‌آیند که با استحکام و استقرار جسمانى و قرص و محکم این راه را طى مى‌کنند، واقعاً لذّت مى‌برم. البته این نکته را تأکید کنم که وقتى مى‌گوییم جوان‌ها، معنایش این نیست که ورزش مخصوص جوان‌هاست. نخیر؛ همان‌طور که ورزش براى جوان‌ها لازم است، براى مسن‌ترها هم لازم است. بلکه مى‌شود گفت براى جوان‌ها لازم است، براى مسن‌ها واجب مؤکّد است. توجّه کردید؟ چون اگر کسانى که پا به سن گذاشته‌اند، ورزش نکنند، پیرى زودرس به سراغشان خواهد آمد و قطعاً دچار عوارض پیرى خواهند شد و از کار خواهند افتاد. چرا کسى که مى‌تواند کار و تلاش کند و عمر خود را ده، بیست سال با ورزش، بر حسب روال طبیعى استمرار بخشد، این کار را نکند؟ من حرفم این است. از این رو توصیه مى‌کنم همه ورزش کنند؛ هم جوان‌ها، هم پیرها، هم میان‌سال‌ها، هم مردها و هم زن‌ها. زن‌ها هم باید ورزش کنند. گاهى من در همین راه «کُلک چال» که از پایین به بالا مى‌آیم، یا به عکس به طرف پایین مى‌روم، خانم‌هایی را مى‌بینم که با چادر مشکى این راه را طى مى‌کنند. با این‌که قسمتى از این راه، بسیار ناهموار و یا به قول ما مشهدی‌ها قلب است، درعین‌حال خانم‌ها این راه ناهموار را تحمّل مى‌کنند و با چادر مشکى مى‌آیند. خوب؛ این همّت است دیگر. من این‌طور زن‌ها و همچنین افراد مسنّى که این راه‌های طولانى را طى مى‌کنند و مى‌روند، بسیار تحسین مى‌کنم. بنابراین توصیه ما به همه مردم این است که ورزش کنند. البته از میان همه ورزش‌ها توصیه ورزش خاصّى را نمى‌کنیم. هر کس به هر ورزشى که دوست دارد و با وضع و طبیعت و امکانات او متناسب است، بپردازد. منتها بى‌خرج‌ترین ورزش‌ها کوهنوردى است. این را که ما امتحان کرده‌ایم، هیچ خرجى ندارد؛ حتّى یک توپ کوچک هم لازم ندارد. آدم کفشش را پایش مى‌کند و مى‌زند به کوه و راه مى‌رود و ورزش مى‌کند و از این هواى خوب و مناظر طبیعى استفاده مى‌کند. توصیه مى‌کنم که حتماً ورزش را فراموش نکنید.

مصاحبه در هنگام کوهپیمایى 2/6/1375




  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون
۰۳
آبان

قسمتی از دستنوشته طلبه شهید مدافع حرم محمد مسرور


الهی من را با شهادت انس بدار و من را با شهادت محشور کن و من را از شهادت دور مکن و شهادت را هر چه زودتر نصیبم کن که فراق او من را می کشد. الهی من را شرمنده شهداء مکن و اگر خون من ،لایق ریختن است خون من را  بریز تا سربلند به جمع شهداء بروم.

  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون
۰۶
مهر


کلام_ولی_امر

بیانات #مقام_معظم_رهبری

این‌، زندگی‌ #جهادی‌ فاطمه‌ی‌زهراست‌ که‌ بسیار عظیم‌ و #فوق‌العاده‌ و حقیقتا بی‌نظیر است‌ و یقینا در ذهن‌ بشر ـ چه‌ امروز و چه‌ در آینده‌ ـ یک‌ نقطه‌ی‌ #درخشان‌ و استثنایی‌ است‌. (1)
 
1.  سخنرانی در دیدار با جمع کثیری از زنان شهر های تهران، تبریز،اصفهان، مازندران، کرمان، قم، قزوین، یزد، کرج و استان های چهار محال و بختیاری  1368/10/26

 

  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون
۰۵
مهر


درمحضریار

نفوذ:
جلوگیری از نفوذامریکا

#امام_خامنه_ای
 ملّت بزرگ #ایران این شیطان بزرگ را از کشور بیرون کرد؛ نباید #بگذاریم دوباره برگردد؛ نباید بگذاریم از در رفت، از پنجره #برگردد؛ نباید اجازه بدهیم #نفوذ پیدا کند؛ #دشمنی اینها تمام نمیشود.
آمریکا دشمنی خودش را پنهان هم نمیکند. بله، #تقسیم وظایف میکنند؛ یکی لبخند میزند، یکی مصوّبه #علیه جمهوری اسلامی تهیّه میکند و دنبال میکند؛ این به‌نحوی تقسیم وظایف است. دنبال چیزی به نام #مذاکره‌ی با ایرانند؛ [امّا] مذاکره #بهانه است، مذاکره وسیله برای نفوذ است، مذاکره وسیله برای #تحمیل خواستها است. ما فقط در قضیّه‌ی هسته‌ای به دلایل مشخّصی که #مکرّر هم این دلایل را ذکر کرده‌ایم، موافقت کردیم بروند مذاکره کنند؛ خب مذاکره کردند.
 
✅بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم




  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون
۰۵
مهر

                
کتاب دیجیتال

داستانهای نهج البلاغه

پاسخ به هفت سوال

محضر، محضر علم و عرفان بود. عاشقان معرفت همچون پروانه گرد شمع پرفروغ پیشوای عارفان و وارستگان حضرت علی (ع) بودند، شخصی از آن حضرت پرسید:
1- صف لنا العاقل: «انسان عاقل را برای ما توصیف کن».
امام در پاسخ فرمود: «عاقل کسی است که هر چیز را در جای خود قرار می‌دهد».
2- او پرسید: «انسان جاهل و نادان را برای ما وصف کن»
امام فرمود: «جاهل به عکس عاقل است و او کسی است که اشیاء را در جای خود قرار نمی‌دهد».
3- شخص دیگری پرسید: «خداوند در روز قیامت چگونه حساب آن همه انسانها را با آن کثرت و زیادی تعداد آنها می‌رسد؟»
امام فرمود: همانگونه که به همه‌ی آنها روزی می‌دهد.
4- او پرسید: چگونه خدا حساب آنها را رسیدگی می‌کند، با اینکه آنها خدا را نمی‌بینند؟!
فرمود: همانگونه که آنها را روزی می‌دهد، در حالی که آنها او را نمی‌بینند. [322].
5- شخص دیگری پرسید: «ای امیرمومنان! تو به چه وسیله در میدانهای نبرد بر هماوردهای خود پیروز می‌شدی؟!»
امام در پاسخ فرمود: ما لقیت رجلا الا اعاننی علی نفسه: «من با هیچ کس رخ به رخ نشدم، جز آنکه او مرا بر ضد خودش یاری کرد».
شریف رضی می‌گوید: «منظور امام، هیبت و شکوه آن حضرت است که در دل دشمن، رعب و وحشت ایجاد می‌کرد و در نتیجه خود دشمن، آن حضرت را بر ضد خویش کمک می‌نمود»
6- شخص دیگری پرسید: «عدالت بهتر است یا سخاوت؟»
امام در پاسخ فرمود: «عدالت، هر چیز را در جای خود قرار می‌دهد ولی سخاوت، آن را از مرز عدالت فراتر می‌برد، عدالت قانون عمومی است، ولی سخاوت جنبه‌ی خصوصی دارد، بنابراین عدالت بهتر از سخاوت و شریفتر از آن است»
7- و شخص دیگری پرسید: «فاصله‌ی بین مشرق و مغرب چقدر است؟»
امام در پاسخ فرمود: «به اندازه‌ی مسیر یک روز خورشید». [323].

💎منبع:

[323] نهج‌البلاغه حکمت 138 و حکمت 437 و حکمت 294

[322] نهج‌البلاغه حکمت 300 -235.

  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون
۰۵
مهر


عماریون
استاد پناهیان

هر چه انسان بزرگتر می‌شود

هر چه بر سنّ آدم #افزوده می‌شود سطح نگاهش #بالاتر می‌رود، زمان را کوتاه می‌بیند و زمین را کوچکتر می‌یابد. اگر ارتفاع سطح نگاهش به #بالاترین حدّ خود برسد، قیامت را هم می‌بیند. گویی وقتی سطح نگاه انسان بالا می‌رود، #خودِ او را نیز به #پرواز🕊 در می‌آورد و اوج می‌گیرد و لذت پرواز را #احساس خواهد کرد.

  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون
۰۳
مهر


 حکایتهای_امام_حسین(ع)

 داستان مردی که زیارت امام حسین(ع) نمی رفت

 #شخصی از بزرگان هند به قصد مجاورت کربلای معلّی به این شهر آمد و مدت شش ماه در آنجا ساکن شد و در این مدت داخل #حرم مطهر نشده بود و هر وقت زیارت حضرت امام حسین علیه السلام را اراده می‌کرد، بر بام منزل خود رفته، به آن حضرت #سلام می کرد و او را زیارت می‌نمود؛ تا این که سرگذشت او را به «سید مرتضی»که از بزرگان آن عصر و مرسوم به « #نقیب_الاشراف» بود رساندند.
سید مرتضی به منزل او رفت و در این خصوص او را #سرزنش نمود و گفت: «از آداب زیارت در مذهب اهل‌بیت علیه السلام این است که داخل حرم شوی و عقبه و #ضریح را ببوسی. این روشی را که تو داری، برای کسانی است که در شهرهای دور می‌باشند و دستشان به حرم مطهر نمی‌رسد.»
آن مرد چون این سخن را شنید #گفت: «ای نقیب الاشرف» از مال دنیا هر چه بخواهی از من بگیر و مرا از رفتن #معذور دار.
هنگامی که سید مرتضی سخن او را شنید بسیار ناراحت شد و گفت: «من که برای مال دنیا این سخن را نگفتم؛ بلکه این روش را بدعت و زشت می‌دانم و نهی از منکر واجب است.»
وقتی آن مرد این سخن را شنید، آه #سردی از جگر پر دردش کشید. سپس از جا برخاست و #غسل زیارت کرد و بهترین لباسش را پوشید و پا برهنه و با وقار از خانه خارج شد و با #خشوع و خضوع تمام، نالان و گریان متوجه حرم حسینی گردید تا این که به در #صحن مطهر رسید .
نخست سجده شکر کرد و عتبه صحن شریف را بوسید. سپس برخاست و لرزان، مانند جوجه گنجشکی که آن را در هوای سرد در آب انداخته باشند، بر خود #می‌لرزید و با رنگ و روی زرد، همانند کسی که یک سوم روحش خارج گشته باشد، #حرکت می‌کرد تا این که وارد کفش کن شد. دوباره سجده شکر به جا آورد و زمین را بوسید و برخاست و مانند کسی که در حال #احتضار باشد داخل ایوان مقدس گردید و با سختی تمام خود را به در رواق رسانید.
چون #چشمش به قبر مطهر افتاد، نفسی اندوهناک بر آورد و مانند زن بچه مرده، ناله جانسوزی کشید. سپس به آوازی #دلگداز گفت: «اَهَذا مَصرَعِِ سیدُالشهداء؟ اَهَذا مَقتَلُ سیدُالشهداء؟ ؛ آیا اینجا جای افتادن امام حسین علیه السلام است؟ آیا اینجا جای کشته شدن #حضرت سیدالشهداء است؟»
پس #فریاد کشید و نقش زمین شد و جان به جان آفرین #تسلیم نمود و به شهیدان راه حق پیوست.»

📚منبع:
داستان‌های علوی، ج4، ص210/ دارالسلام عراقی، ص301.


  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون
۰۳
مهر

خاطرات دلنشین

استاد قرائتی

کتک مبارک

مرحوم #پدرم اصرار زیادى داشت که من #محصل حوزه علیمه و روحانى شوم و من مخالف بودم و به #دبیرستان رفتم .
 
روزى #گزارش چند نفر از همکلاسى هایم را به مدیر دادم که اینها در مسیر راه #اذیت مى کنند، مدیر هم آنها را تنبیه کرد.

 آنها هم در #تلافى با هم همفکر شدند و کتک مفصّلى را در مسیر برگشت به من زدند که سر و #صورتم سیاه شد و بى حال روى زمین افتادم و به #سختى خود را به منزل رساندم .

#پدرم گفت : محسن چى شده ؟ گفتم : هیچى ، #مى خواهم بروم حوزه علیمه وطلبه شوم .
راستى چه خوب شد آن #کتک را خوردم !

  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون
۰۳
مهر



کتاب دیجیتال

داستانهای نهج البلاغه

ویژگیهای برادر و دوست علی

روزی امام علی (ع) درباره‌ی برادر و دوست خود (به عنوان مثال) سخن می‌گفت و می‌خواست به یاران بگوید که برادر و دوست من کسی است
آن ویژگیها چیست آیا آن ویژگیها در آنها وجود دارد تا برادر و دوست علی (ع) بشمار آیند یا نه؟!
به هر حال، در این زمان نیز علاقمندان به علی (ع) باید با دقت در این تابلو بیاندیشند که آیا برادر و دوست علی (ع) هستند یا نه؟، آن حضرت «سیزده ویژگی» برای برادر و دوست حقیقی خود به این ترتیب برشمرد:
من در گذشته، برادری داشتم. برادر دینی که دارای این ویژگیها بود:
1- دنیا در نظرش حقیر و کوچک بود.
2- به خوردن و آشامیدن دل نبسته بود و اسیر شکم خویش نبود.
3- خاموش بود و پرچانگی نمی‌کرد.
4- اگر سخن می‌گفت، سخن او حق و مفید بود و عطش پرسش کنندگان را فرومی‌نشاند.
5- در ظاهر انسانی ضعیف و مستضعف (فروتن) بود.
6- هنگام پیکار و جهاد، یکه‌تاز میدان بود و چون شیر می‌خروشید و چون مار بیابانی حرکت می‌کرد.
7- قبل از حضور در دادگاه، اقامه‌ی دلیل نمی‌کرد.
8- هیچ کس را در مورد کارش (در صورت امکان پذیرفتن عذر) قبل از شنیدن عذرش، ملامت نمی‌کرد.
9- از هیچ دردی جز هنگام بهبودی، گله نمی‌کرد.
10- آنچه می‌گفت، به آن عمل می‌کرد و چیزی را که عمل نمی‌کرد، نمی‌گفت.
11- وقتی با شخص دیگری سخن می‌گفت همین که از او سخن حق می‌شنوید، سکوت می‌کرد (و تسلیم حق می‌شد)
12- بر شنیدن، حریصتر بود تا گفتن و نظر دیگران را در توجه به گفتار واعظان جلب می‌نمود.
13- هرگاه دو کار برایش پیش می‌آمد، می‌اندیشید که کدام به هوسهای نفسانی نزدیکتر است آن را که از هوی و هوس دورتر و به عقل و هدایت نزدیکتر بود، انتخاب می‌نمود [334] سپس فرمود:
فعلیکم بهذه الخلائق فالزموها و تنافسوا فیها، فان لم تستطیعوها فاعلموا ان اخذ القلیل خیر من ترک الکثیر: بر شما باد به داشتن این گونه اخلاق نیک و در داشتن این ویژگیها از همدیگر سبقت بگیرید و اگر قدرت اجرای همه‌ی آنها را ندارید، بدانید که انجام اندکی از آنها بهتر از ترک بسیار است [335] به قول مولوی:
آب دریا را اگر نتوان کشید
پس به قدر تشنگی باید چشید

💎منبع:
[334] بعضی می‌گویند: منظور امام از این برادر، پیامبر (ص) یا ابوذر یا مقداد بوده است ولی علامه خوئی در شرح خود بر نهج‌البلاغه این قول را به «عنوان مثال» پسندیده است. (شرح خوئی
[334] بعضی می‌گویند: منظور امام از این برادر، پیامبر (ص) یا ابوذر یا مقداد بوده است ولی علامه خوئی در شرح خود بر نهج‌البلاغه این قول را به «عنوان مثال» پسندیده است.(شرح خوئی)


  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون