معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون

معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون

۵ مطلب با موضوع «حکایت های امام حسین» ثبت شده است

۱۲
مهر


 حکایتهای_امام_حسین(ع)

 ✅رسول خدا گلوی امام حسین را می بوسید

 از امام #باقر علیه السلام ، روایت شده است:
«امام #حسین علیه السلام ، در کودکى بر رسول خدا صلى الله علیه و آله وارد شد. #رسول خدا صلى الله علیه و آله او را در آغوش گرفت و #زیرگلوى او را بوسید و بى اختیار، #اشک از چشمان مبارکش جارى شد.
روزى حسین علیه السلام پرسید:
یاجداه! چرا گریه مى کنید؟❓
حضرت #فرمود؛ چرا گریه نکنم، درحالى که #جاى شمشیرهاى دشمنان را مى بوسم».


  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون
۱۲
مهر

آیا از همسر و بچه های حضرت عباس خبر دارید؟ برای من خیلی جالب بود.

حضرت عباس(ع) تنها با یک زن ازدواج کردند. او لبابه دختر عبیدالله بن عباس بود.
لبابه زنی بسیار شایسته پاکدامن و از خاندانی شریف بود. او از بهترین زنان زمانه خود و از محبان امام علی ع بود.
لبابه از حضرت ابوالفضل ع پنج پسر و یک دختر بدنیا اورد.
لبابه در کربلا حضور داشت. یکی از پسران او بنام قاسم در کربلا شهید شد. خود او نیز اسیر شد. همراه با سایر اسرا زجر و شکنجه ها را تحمل کرد. پس از ازادی اسرا او به مدینه برگشت.
لبابه روز و شب گریه میکرد چندان که بیمار شد و در سن ۲۸ سالگی
از دنیا رفت. خدای رحمتش کند.
فرزندان او مدتی توسط مادربزرگ پاکشان ام البنین سلام الله علیها تربیت شدند اما اوهم دوسال بعد از واقعه کربلا از دنیا رفت و سرپرستی فرزندان به امام سجاد علیه السلام منتقل شد.
گفتنی است هر گاه یکی از فرزندان حضرت عباس ع نزد امام سجاد ع می آمد اشک بر گونه های حضرت جاری می شد.
هدیه کنید به پیشگاه مقدس قمر بنی هاشم‌ حضرت ابوالفضل العباس(ع) صلواتی بر محمد و آل محمد.
یاعلی

منبع: سید بن طاووس اقبال الاعمال ص ۲۸
 

  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون
۱۲
مهر

✅چرائی آمرزش گناهان در برابر اشک بر ابا عبدالله!!


علامه سید بحر العلوم در راه سامرا به این فکر می‌کرد که چطور #گریه بر سید الشهداء(علیه‌السلام) باعث آمرزش گناهان می‌شود؟
همان وقت متوجه شد که شخص عربی، سوار بر اسب به او رسید و سلام کرد بعد پرسید : "جناب سید درباره چه چیز به فکر فرو رفته‎ای؟ جناب سید، اگر سوالی داری بپرس شاید جوابش را بدانم"

 گفت: چطور می‎شود خدایِ متعال این همه ثواب به زائرین و گریه کنندگان حضرت #سید_الشهداء (علیه‌السلام) می‎دهد، مثلاً در هر قدمی که در راه #زیارت برمی‎دارند، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملشان می‎نویسند و برای یک قطره اشک گناهانشان آمرزیده می‎شود؟! چطورممکن است گریه برای سید الشهداء(علیه‌السلام) سبب #آمرزش گناهان شود؟

سوار گفت: بگذار حکایتی را برایت بگویم.
پادشاهی به همراه درباریان خود به شکار می‎رفت، در شکارگاه از لشکریان دور شد و آنها را گم کرد. به سختی فوق العاده‎ای اُفتاده و بسیار گرسنه شده بود تا این که چشمش به خیمه‌ای افتاد، وارد آن خیمه شد، در آن سیاه چادر، پیر زنی را با پسرش دید. آنها در گوشه خیمه فقط یک بُز شیردهی داشتند که تنها از راه مصرف شیر این بز زندگی خود را می‎گذراندند. وقتی سلطان وارد شد او را نشناختند ولی به خاطر پذیرایی از مهمان، آن بز را سر بریدند و کباب کردند، چون چیز دیگری برای پذیرایی نداشتند.

فردا که سلطان برگشت قصه را برای درباریان گفت و پرسید: "چطور لطف این پیرزن را جبران کنم؟"
هر کسی جوابی داد.
یکی گفت یک گوسفند کشته؛ شما صد برابر به او بدهید و...
حرف ها که تمام شد.
سلطان گفت: اگر من بخواهم مثل او لطفش را جبران کنم، باید تمام سلطنت و دارایی خودم را بدهم؛ که تازه آن وقت، مقابله به مثل کرده‌اید و بدون هیچ لطف اضافه‌ای؛ فقط محبت‌شان را جبران نموده‌اید چرا که آنها هر چه را داشتند به شما تقدیم کردند و شما هم باید آنچه دارید به آنها تقدیم کنید.

ای سید بحر العلوم سیدالشهداء(علیه‌السلام) هر چه داشت از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر، همه را در راه خدا داد؛
خدا که نمی‌تواند تمام سلطنت و دارایی‌اش را به حسین(علیه‌السلام) دهد. پس تعجب ندارد که در ازای آن هرگونه ثواب و منزلتی به زائران و گریه کنندگان سید الشهداء(علیه‌السلام) بدهد...
سوار این را گفت و سید بحرالعلوم در فکرفرو رفت ولی تا سربلند کرد دید هیچ کس کنارش نیست!
سید با خود گفت این مرد که بود؟
چگونه از فکر من خبر داد و یکباره آمد و رفت؟
اشک می‌ریخت که امام زمان(علیه‌السلام) را دیده و نشناخته...

منبع: عبقری الحسان، شیخ علی اکبر نهاوندی، ج1، ص119‏.


  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون
۱۲
مهر

 نکته ای بسیار ناب از سیدالشهداء
▪️آیت الله محی الدین حائری شیرازی:

حضرت امام حسین (علیه السلام) در شب عاشورا یک جور سخن گفت و در روز عاشورا ؛ یک جور دیگر !!

شب عاشورا، سخن از "نمیخواهم، احتیاج ندارم، بروید، بیعتم را برداشتم" بود...
ولی روز عاشورا میگوید: "بیائید به من کمک کنید، آیا یاور و مددکاری هست؟"

"هل من ناصر ینصرنی؟؟؟"

شب صحبت میکند تا مبادا خبیثی در بین طیب ها باشد...
و روز سخن میگوید تا مبادا طیبی در بین خبیث ها مانده باشد...

 شب غربال میکند تا فقط صالحان در کنارش بمانند
و روز غربال میکند تا فقط اشقیاء در مقابل او ایستاده باشند...

انا مظلوم حسین....



  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون
۰۳
مهر


 حکایتهای_امام_حسین(ع)

 داستان مردی که زیارت امام حسین(ع) نمی رفت

 #شخصی از بزرگان هند به قصد مجاورت کربلای معلّی به این شهر آمد و مدت شش ماه در آنجا ساکن شد و در این مدت داخل #حرم مطهر نشده بود و هر وقت زیارت حضرت امام حسین علیه السلام را اراده می‌کرد، بر بام منزل خود رفته، به آن حضرت #سلام می کرد و او را زیارت می‌نمود؛ تا این که سرگذشت او را به «سید مرتضی»که از بزرگان آن عصر و مرسوم به « #نقیب_الاشراف» بود رساندند.
سید مرتضی به منزل او رفت و در این خصوص او را #سرزنش نمود و گفت: «از آداب زیارت در مذهب اهل‌بیت علیه السلام این است که داخل حرم شوی و عقبه و #ضریح را ببوسی. این روشی را که تو داری، برای کسانی است که در شهرهای دور می‌باشند و دستشان به حرم مطهر نمی‌رسد.»
آن مرد چون این سخن را شنید #گفت: «ای نقیب الاشرف» از مال دنیا هر چه بخواهی از من بگیر و مرا از رفتن #معذور دار.
هنگامی که سید مرتضی سخن او را شنید بسیار ناراحت شد و گفت: «من که برای مال دنیا این سخن را نگفتم؛ بلکه این روش را بدعت و زشت می‌دانم و نهی از منکر واجب است.»
وقتی آن مرد این سخن را شنید، آه #سردی از جگر پر دردش کشید. سپس از جا برخاست و #غسل زیارت کرد و بهترین لباسش را پوشید و پا برهنه و با وقار از خانه خارج شد و با #خشوع و خضوع تمام، نالان و گریان متوجه حرم حسینی گردید تا این که به در #صحن مطهر رسید .
نخست سجده شکر کرد و عتبه صحن شریف را بوسید. سپس برخاست و لرزان، مانند جوجه گنجشکی که آن را در هوای سرد در آب انداخته باشند، بر خود #می‌لرزید و با رنگ و روی زرد، همانند کسی که یک سوم روحش خارج گشته باشد، #حرکت می‌کرد تا این که وارد کفش کن شد. دوباره سجده شکر به جا آورد و زمین را بوسید و برخاست و مانند کسی که در حال #احتضار باشد داخل ایوان مقدس گردید و با سختی تمام خود را به در رواق رسانید.
چون #چشمش به قبر مطهر افتاد، نفسی اندوهناک بر آورد و مانند زن بچه مرده، ناله جانسوزی کشید. سپس به آوازی #دلگداز گفت: «اَهَذا مَصرَعِِ سیدُالشهداء؟ اَهَذا مَقتَلُ سیدُالشهداء؟ ؛ آیا اینجا جای افتادن امام حسین علیه السلام است؟ آیا اینجا جای کشته شدن #حضرت سیدالشهداء است؟»
پس #فریاد کشید و نقش زمین شد و جان به جان آفرین #تسلیم نمود و به شهیدان راه حق پیوست.»

📚منبع:
داستان‌های علوی، ج4، ص210/ دارالسلام عراقی، ص301.


  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون