توسل به امام رضا
خاطرات دلنشین
استادقرائتی
توسل به امام رضا(ع)
سال هاى قبل از #انقلاب که تازه براى جوانان کلاس شروع کرده و در کاشان جلسه داشتم ، به قصد زیارت امام رضا علیه السلام به مشهد رفتم .
#در حرم به امام عرض کردم : چه خوب بود من این چند روزى که اینجا هستم جلسه و کلاسى مى داشتم و لذا گفتم :
من یک #زیارت جامعه و امین اللّه مى خوانم اگر موفّق شدم که چه بهتر والاّ برمى گردم کاشان و جلساتم را در آنجا ادامه مى دهم .
در همین حال یکى از #روحانیون آشنا پیش من آمد و گفت : آقاى قرائتى ! دبیران تعلیمات دینى جلسه اى تشکیل داده اند بیا ما نیز شرکت کنیم .
با هم رفتیم ، دیدم #جلسه اى است با عظمت که افرادى مثل #آیة اللّه خامنه اى ، #شهیدان مطهرى و باهنر و بهشتى نیز تشریف داشتند.
من #اصرار کردم تا اجازه دهند پنج دقیقه اى صحبت کنم ، اجازه دادند و آقاى دکتر صادقى وقتش را به من واگذار کرد. من نیز #مطالب انتخابى همراه با مثال را بیان کردم .
خیلى #پسندیدند (مخفى نماند در موقع سخنرانى من ، آنقدر شهید مطهرى خندید که نزدیک بود صندلى اش بیافتد!)
مرحوم #شهید بهشتى فرمود: من خیلى وقت بود که فکر مى کردم آیا مى شود دین را همراه با مَثل و خنده به مردم #منتقل کرد که امروز دیدم .
در پایان جلسه #رهبر معظم انقلاب که در آن زمان امامت یکى از مساجد مهم مشهد را به عهده داشتند، مرا به منزل دعوت کردند.
و پس از #پذیرائى ، اطاقى به من دادند و بعد مرا به مسجد خودشان بردند که البتّه مسجد ایشان زنده ، #پر طراوت و خیلى هم جوان داشت ، فرمود: آقاى قرائتى ! شما هر چند وقت که مشهد هستید در اینجا بمانید و براى مردم و جوانان #کلاس داشته باشید.
#کلاسهاى آن زمان ما در مشهد سبب آشنایى ما با شهید مطهرى نیز شد که بعد از انقلاب ایشان نزد امام خمینى قدّس سرّه از کلاسهاى ما #تعریف کرده و پیشنهاد کردند من به تلویزیون بروم .
#حضرت امام به وسیله ایشان مرا به صدا و سیما معرّفى و من کارم را از #اوّل انقلاب در آنجا شروع کردم .