معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون

معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون

۱۲ مطلب با موضوع «نهج البلاغه» ثبت شده است

۰۱
دی


اطاعت از خدا در نهح البلاغه

4. سفارش على علیه السلام به فرزندش

لا تخلفن ورائک شیئا من الدنیا، فانک تخلفه لاحد رجلین: إما رجل عمل فیه بطاعة الله فسعد بما شقیت به، و اما رجل عمل فیه بمعصیة الله فشقى بما جمعت له؛ فکنت عونا له على معصیته، و لیس أحد هذین حقیقا أن توثره على نفسک.


به فرزندش امام حسن علیه السلام فرمود: از متاع دنیا چیزى براى خود باقى مگذار؛ چرا که آن را برای یکى از این دو شخص مى گذارى: یا کسى که آن را در اطاعت خدا صرف مى کند و با آنچه تو به خاطرش بدبخت شدى، خوشبخت مى شود. و یا کسى که آن را در معصیت خدا به کار گیرد و با آن بدبخت مى گردد، پس تو یاور او شدى در گناهى که کرده، پس هیچ کدام از این سزاوار نیستند که آن ها را بر خود مقدم دارى.حکمت 416.

  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون
۰۳
آبان


کتاب دیجیتال

داستانهای نهج البلاغه

در بالین بیمار

یکی از یاران بیمار شد. امام علی (ع) از او عیادت و احوالپرسی کرد و به او فرمود: خداوند این بیماری را باعث از بین رفتن گناهانت قرار داده است، زیرا خود بیماری پاداشی ندارد، ولی (در صورت صبر و شکایت نکردن) گناهان سابق را از بین می‌برد و آنها را همانند برگ درختان می‌ریزد.
و این را بدان که اجر و پاداش مربوط به گفتار (نیک) و عمل با اعضاء است و خداوند سبحان کسانی از بندگانش را که بخواهد، به خاطر نیت پاک و قلب شایسته‌شان به بهشت وارد می‌کند. [285].
از این سخن استفاده می‌شود که بیماری، اقتضای آن را دارد که گناهان سابق را نابود کند که از آن به اصطلاح کلامی «تکفیر» می‌گویند، اما نه اینکه بیماری، ذاتا این خاصیت را داشته باشد، بلکه این خاصیت در صورت راضی بودن به خشنودی خدا و توکل و شکایت نکردن است و از این رو امام فرمود پاداش مربوط به کردار نیک و گفتار نیک است.
امام باقر (ع) نقل می‌کند که رسول‌خدا (ص) فرمود: «خداوند می‌فرماید: کسی که سه روز بیمار گردد و در این سه روز به هیچ کس از عیادت‌کنندگانش شکایت نکند، خداوند گوشتی بهتر از گوشت بدن او و خونی بهتر از خون بدن او به او می‌دهد، اگر او را شفا دادم، خوب شده در حالی که گناهی ندارد و اگر او را قبض روح کردم، در این صورت او را به سوی رحمت خود برده‌ام». [286].


منبع:

[285] نهج‌البلاغه حکمت 42.
[286] نورالثقلین ج 4 ص 56.

  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون
۲۳
مهر

کتاب دیجیتال

داستانهای نهج البلاغه

شب زنده‌دار خائف‌

نوف بن فضاله بکالی، منسوب به قریه «بکال یمن»، از قبیله‌ی حمیر بود و سعادت همنشینی و مصاحبت با امیرمومنان علی (ع) نصیبش شده بود و به عنوان یار مخلص و همراز علی (ع) بشمار می‌رفت. او
در زهد و وارستگی و خصوصیات اخلاقی به علی (ع) بسیار نزدیک بود. [306].
او می‌گوید: نیمه شبی علی (ع) را دیدم، که از بستر خواب برخاسته و به ستارگان آسمان می‌نگرد و به من فرمود: «ای نوف! خوابی یا بیدار؟!» گفتم: «بیدارم و به ستارگان می‌نگرم».
فرمود: ای نوف! خوشا به سعادت زاهدان و وارستگان در دنیا و مشتاقان به سرای آخرت آنان که زمین را آسایشگاه خود نموده و خاک زمین را بستر خود ساخته و آب آن را به جای عطر پذیرفته‌اند و قرآن را شعار (لباس زیرین) خود و دعا را همچون لباس روئین، قرار داده‌اند و دنیا را همچون شیوه‌ی مسیح (ع) برگزیده‌اند.
ای نوف! داود (پیامبر) علیه‌السلام، در چنین ساعتی از شب، دست به دعا به پیشگاه خدا برداشت. و گفت: «به راستی که این همان ساعتی است که هیچ بنده‌ای در آن دعا نمی‌کند مگر اینکه دعایش به استجابت می‌رسد» مگر دعای آن کس که مامور جمع کردن مالیات برای زمامدار ظالم، یا جاسوس مخفی و یا مامور انتظامی (برای دستگاه ظلم) و یا طنبورزن و یا طبال (گرداننده‌ی ساز و آواز حرام) باشد که دعای این افراد، به استجابت نمی‌رسد. [307].

💎منبع:

[306] شرح نهج خوئی ج 21 ص 156.
[307] نهج‌البلاغه حکمت 104


  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون
۲۱
مهر


کتاب دیجیتال

داستانهای نهج البلاغه

خنده هنگام تشییع جنازه

مسلمانی از دنیا رفته بود، مسلمانان اجتماع کردند و در تشییع جنازه‌ی او شرکت نمودند. امام علی (ع) نیز در آن تشییع شرکت نمود. هنگام تشییع ناگهان علی (ع) شنید که یکی از تشییع
کنندگان می‌خندد، امام (ناراحت شد) رو به او کرد و فرمود:
کان الموت فیها علی غیر ناکتب و کان الحق فیها علی غیرنا وجب … : «گوئی در دنیا، مرگ برای غیر ما مقرر شده؟ و حق در جهان برای غیر ما واجب گشته است و گوئی این مردگانی که ما می‌بینیم به سفری می‌روند و زود بازمی‌گردند. آنها را در گودال قبر می‌گذاریم و اموال به ارث مانده‌ی آنها را می‌خوریم. و چنان می‌پنداریم که بعد از آنها ما همیشه در این دنیا خواهیم ماند، (خنده و سرور تو اینها را نشان می‌دهد) گوئی ما هم پند و پنددهنده را فراموش کرده‌ایم، با اینکه ما هدف هر حادثه و بلا هستیم». [308].
به این ترتیب امام (ع) مردم را از خنده کردن پشت سر جنازه نهی کرد و به ما آموخت که در این حال به فکر سفر آخرت باشیم و با شکستن غرورهای خود، برای این سفر، زاد و توشه تهیه نمائیم.

منبع:

[308] نهج‌البلاغه حکمت 122.

  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون
۱۷
مهر


اطاعت از خدا در نهح البلاغه

34. ترس ملاقات با خدا

اتق الله الذى لا بدّ لک من لقائه، و لا منتهى لک دونه.

از خدایى که بى گمان او راملاقات خواهى کرد بترس که تو را غیر از او نهایتى نیست و سرانجام به سوى او باز خواهى گشت... نامه 12.


  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون
۰۶
مهر


کتاب دیجیتال

داستانهای نهج البلاغه

رحمت بر طرفدار حق

طلحه و زبیر، دو نفر از شخصیتهای معروف قریش بودند و از اصحاب بزرگ رسول خدا (ص) به شمار می‌آمدند
و این دو نفر در ماجرای بیعت با امیرمومنان علی (ع) پس از قتل عثمان، اولین افرادی بودند که با آن حضرت بیعت کردند و نقش به سزائی در بیعت مردم با علی (ع) داشتند.
ولی پس از آنکه علی (ع) زمام امور رهبری را به دست گرفت و بر اساس عدل اسلامی به رسیدگی امور پرداخت.
این دو نفر در مواردی، بخصوص در دو مورد به علی (ع) اعتراض کردند و همین موجب تیرگی پیوند این دو نفر با علی (ع) شد:
1- می‌گفتند: چرا علی (ع) در شئون سیاسی کشور با ما مشورت نمی‌کند؟
2- می‌گفتند: چرا آن حضرت، در تقسیم بیت‌المال، ما را با دیگران فرق نمی‌گذارد و همه را به یک چشم دیده و بیت‌المال را به طور مساوی بین مسلمین تقسیم می‌نماید، با اینکه ما از شخصیتهای باسابقه اسلام هستیم و …
اگر سیاست به معنی حیله و تزویر باشد، علی (ع) می‌بایست آنها را زیر پر خود نگهدارد و حق السکوت به آنها بپردازد. ولی سیاست در اسلام به معنی تدبیر امور بر اساس عدل و قسط اسلامی است، بنابراین نمی‌توان با امتیازطلبان، ملاحظه‌کاری کرد و حق دیگران را به آنها داد.

امام علی (ع) در پاسخ اعتراض این دو نفر مطالبی فرمود، از جمله فرمود:
لقد نقمتما یسیرا و ارجاتما کثیرا، الا تخبرانی، ای
شیی‌ء کان لکما فیه حق دفعتکما عنه، ام ای قسم استاثرت علیکما به ام ای حق رفعه الی احد من المسلمین ضعفت عنه ام جهلته ام اخطات بابه …
: «شما برای امور جزئی، خشمگین شدید و خوبیهای فراوان را نادیده گرفتید، آیا ممکن است به من اطلاع بدهید که من چه حقی از شما را پایمال نموده‌ام؟! یا کدام سهم شما را تصاحب نموده‌ام؟! (که در نتیجه به شما ظلم کرده باشم؟) و یا کدام حق و شکایتی از مسلمین بوده که نزدم آورده‌اند و من در رسیدگی به آن، اظهار ضعف و عجز کرده‌ام؟ و یا کدام حکم الهی بوده که من از آن ناآگاه هستم و یا در طریق آن، اشتباه کرده‌ام؟» …
سپس در مورد خلافت و رهبری که احراز آن از هر نظر از آن علی (ع) بوده و خود مردم آن حضرت را برگزیدند، بی آنکه او تمایل نفسانی به آن داشته باشد، سخن گفت و در آخر فرمود: رحم الله رجلا رای حقا فاعان علیه، او رای جورا فرده و کان عونا علی صاحبه: «خدا رحمت کند کسی را که حقی را بنگرد و آن را کمک کند و ظلمی را بنگرد و آن را رد کند و صاحب حق را یاری نماید». [173].

🌕منبع:

[173] نگاه کنید به خطبه 205 نهج‌البلاغه.


[173] نگاه کنید به خطبه 205 نهج‌البلاغه.

  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون
۰۵
مهر

                
کتاب دیجیتال

داستانهای نهج البلاغه

پاسخ به هفت سوال

محضر، محضر علم و عرفان بود. عاشقان معرفت همچون پروانه گرد شمع پرفروغ پیشوای عارفان و وارستگان حضرت علی (ع) بودند، شخصی از آن حضرت پرسید:
1- صف لنا العاقل: «انسان عاقل را برای ما توصیف کن».
امام در پاسخ فرمود: «عاقل کسی است که هر چیز را در جای خود قرار می‌دهد».
2- او پرسید: «انسان جاهل و نادان را برای ما وصف کن»
امام فرمود: «جاهل به عکس عاقل است و او کسی است که اشیاء را در جای خود قرار نمی‌دهد».
3- شخص دیگری پرسید: «خداوند در روز قیامت چگونه حساب آن همه انسانها را با آن کثرت و زیادی تعداد آنها می‌رسد؟»
امام فرمود: همانگونه که به همه‌ی آنها روزی می‌دهد.
4- او پرسید: چگونه خدا حساب آنها را رسیدگی می‌کند، با اینکه آنها خدا را نمی‌بینند؟!
فرمود: همانگونه که آنها را روزی می‌دهد، در حالی که آنها او را نمی‌بینند. [322].
5- شخص دیگری پرسید: «ای امیرمومنان! تو به چه وسیله در میدانهای نبرد بر هماوردهای خود پیروز می‌شدی؟!»
امام در پاسخ فرمود: ما لقیت رجلا الا اعاننی علی نفسه: «من با هیچ کس رخ به رخ نشدم، جز آنکه او مرا بر ضد خودش یاری کرد».
شریف رضی می‌گوید: «منظور امام، هیبت و شکوه آن حضرت است که در دل دشمن، رعب و وحشت ایجاد می‌کرد و در نتیجه خود دشمن، آن حضرت را بر ضد خویش کمک می‌نمود»
6- شخص دیگری پرسید: «عدالت بهتر است یا سخاوت؟»
امام در پاسخ فرمود: «عدالت، هر چیز را در جای خود قرار می‌دهد ولی سخاوت، آن را از مرز عدالت فراتر می‌برد، عدالت قانون عمومی است، ولی سخاوت جنبه‌ی خصوصی دارد، بنابراین عدالت بهتر از سخاوت و شریفتر از آن است»
7- و شخص دیگری پرسید: «فاصله‌ی بین مشرق و مغرب چقدر است؟»
امام در پاسخ فرمود: «به اندازه‌ی مسیر یک روز خورشید». [323].

💎منبع:

[323] نهج‌البلاغه حکمت 138 و حکمت 437 و حکمت 294

[322] نهج‌البلاغه حکمت 300 -235.

  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون
۰۳
مهر



کتاب دیجیتال

داستانهای نهج البلاغه

ویژگیهای برادر و دوست علی

روزی امام علی (ع) درباره‌ی برادر و دوست خود (به عنوان مثال) سخن می‌گفت و می‌خواست به یاران بگوید که برادر و دوست من کسی است
آن ویژگیها چیست آیا آن ویژگیها در آنها وجود دارد تا برادر و دوست علی (ع) بشمار آیند یا نه؟!
به هر حال، در این زمان نیز علاقمندان به علی (ع) باید با دقت در این تابلو بیاندیشند که آیا برادر و دوست علی (ع) هستند یا نه؟، آن حضرت «سیزده ویژگی» برای برادر و دوست حقیقی خود به این ترتیب برشمرد:
من در گذشته، برادری داشتم. برادر دینی که دارای این ویژگیها بود:
1- دنیا در نظرش حقیر و کوچک بود.
2- به خوردن و آشامیدن دل نبسته بود و اسیر شکم خویش نبود.
3- خاموش بود و پرچانگی نمی‌کرد.
4- اگر سخن می‌گفت، سخن او حق و مفید بود و عطش پرسش کنندگان را فرومی‌نشاند.
5- در ظاهر انسانی ضعیف و مستضعف (فروتن) بود.
6- هنگام پیکار و جهاد، یکه‌تاز میدان بود و چون شیر می‌خروشید و چون مار بیابانی حرکت می‌کرد.
7- قبل از حضور در دادگاه، اقامه‌ی دلیل نمی‌کرد.
8- هیچ کس را در مورد کارش (در صورت امکان پذیرفتن عذر) قبل از شنیدن عذرش، ملامت نمی‌کرد.
9- از هیچ دردی جز هنگام بهبودی، گله نمی‌کرد.
10- آنچه می‌گفت، به آن عمل می‌کرد و چیزی را که عمل نمی‌کرد، نمی‌گفت.
11- وقتی با شخص دیگری سخن می‌گفت همین که از او سخن حق می‌شنوید، سکوت می‌کرد (و تسلیم حق می‌شد)
12- بر شنیدن، حریصتر بود تا گفتن و نظر دیگران را در توجه به گفتار واعظان جلب می‌نمود.
13- هرگاه دو کار برایش پیش می‌آمد، می‌اندیشید که کدام به هوسهای نفسانی نزدیکتر است آن را که از هوی و هوس دورتر و به عقل و هدایت نزدیکتر بود، انتخاب می‌نمود [334] سپس فرمود:
فعلیکم بهذه الخلائق فالزموها و تنافسوا فیها، فان لم تستطیعوها فاعلموا ان اخذ القلیل خیر من ترک الکثیر: بر شما باد به داشتن این گونه اخلاق نیک و در داشتن این ویژگیها از همدیگر سبقت بگیرید و اگر قدرت اجرای همه‌ی آنها را ندارید، بدانید که انجام اندکی از آنها بهتر از ترک بسیار است [335] به قول مولوی:
آب دریا را اگر نتوان کشید
پس به قدر تشنگی باید چشید

💎منبع:
[334] بعضی می‌گویند: منظور امام از این برادر، پیامبر (ص) یا ابوذر یا مقداد بوده است ولی علامه خوئی در شرح خود بر نهج‌البلاغه این قول را به «عنوان مثال» پسندیده است. (شرح خوئی
[334] بعضی می‌گویند: منظور امام از این برادر، پیامبر (ص) یا ابوذر یا مقداد بوده است ولی علامه خوئی در شرح خود بر نهج‌البلاغه این قول را به «عنوان مثال» پسندیده است.(شرح خوئی)


  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون
۰۱
مهر


کتاب دیجیتال

داستانهای نهج البلاغه

معنی ایمان‌

مردی به محضر علی (ع) آمد و درخواست کرد تا «ایمان» را برایش تشریح و بیان کند.
امام فرمود: «فردا نزد من بیا تا در حضور جمعیت، تو را به آن آگاه کنم که اگر تو گفتارم را فراموش کردی، دیگری برای تو حفظ و نگهداری کند.
فان الکلام کالشارده ینفقها هذا و یخطئها هذا: «زیرا سخن، همچون شتر فراری است که بعضی آن را پیدا می‌کنند و بعضی آن را نمی‌یابند». [330].
فردای آن روز شد. امام در میان جمعیت آمد و درباره‌ی ایمان چنین فرمود:
ایمان بر چهار پایه قرار دارد: 1- صبر 2- یقین 3- عدالت 4- جهاد
صبر، چهار شعبه دارد. 1- اشتیاق 2- ترس 3- زهد 4- انتظار
یقین، نیز دارای چهار شعبه است: 1- بینش در هوشیاری 2- رسیدن به دقائق حکمت 3- پند گرفتن از حکمتها، 4- توجه به روش پیشینیان.
عدالت، نیز چهار شعبه دارد: 1- دقت در فهم 2- غور در علم و دانش 3- قضاوت صحیح 4- حلم استوار و ثابت.
جهاد، نیز چهار شعبه دارد: 1- امر به معروف 2- نهی از منکر 3- صدق و راستی در جبهه‌ی جنگ 4- کینه و دشمنی با فاسقان … [331].
به این ترتیب، امام با کمال عنایت و توجه به سوال افراد و روشنگری و آگاهی‌بخشی، همت می‌کرد و به طور جدی، به مسائل جامعه و رشد و ترقی اخلاقی و عقیدتی انسانها، اهمیت می‌داد.

منبع:
[330] نهج‌البلاغه حکمت 266.
[331] نهج‌البلاغه حکمت 31- امام هر یک از شعبه‌ها را توضیح داد و سپس فرمود: کفر نیز بر چهار پایه قرار دارد و هر پایه‌ی آن دارای چهار شعبه است، همه شعبه‌ها را توضیح داد که در نهج‌البلاغه حکمت 31 آمده است.



  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون
۳۰
شهریور


کتاب دیجیتال

داستانهای نهج البلاغه

ناله‌ی نیمه شب علی در محراب عبادت

یکی از پلیدترین نیرنگهای معاویه، پس از تسلط بر کوفه این بود که با انواع حیله‌ها، اصحاب علی (ع) را به سوی شام جلب می‌کرد، سپس در مجامع عمومی آنها را وامی‌داشت که سخن از علی (ع) بگویند، بلکه از زبان آنها عیبی نسبت به علی (ع) گفته شود و همین موجب تایید سیاست معاویه گردد.
یکی از افرادی که در تنگنای چنین مجمعی قرار گرفت، «ضرار بن ضمره» بود، وی از یاران خاص و با معرفت علی (ع) به شمار می‌آمد، پس از شهادت علی (ع)، معاویه او را (یا از روی تهدید و یا از روی تطمیع، درست معلوم نیست) به شام جلب کرد. در یکی از مجلس‌های عمومی به او رو کرد و گفت:
ای ضرار! از ویژگیهای علی (ع) چیزی بیان کن.
ضرار- مرا از این کار معاف دار.
معاویه- حتما باید، از اوصاف علی (ع) بگوئی!
ضرار- اکنون که اجبار در کار است ناگزیرم به پاره‌ای از صفات علی (ع) اشاره کنم
ضرار مطالبی گفت که خلاصه‌اش این است:
1- علی دینداران را احترام می‌کرد و معیار احترام او از اشخاص، بر اساس دین و ایمان بود.
2- مستضعفان و مستمندان را به خود نزدیک می‌کرد و به ثروت و زرق و برق سرمایه‌داران، اعتنا نداشت.
3- نیرومندان و صاحبان زور و قدرت، راه نفوذی بر آن حضرت نداشتند.
4- او امید ناتوانان را از عدالت و حقوق حقه خویش قطع نمی‌کرد و حق آنها را از غارتگران حقوق می‌گرفت، گرچه آن غارتگران، زورمند و قلدر باشند و … [294].
تا اینکه سخن «ضرار» به اینجا (که در نهج‌البلاغه آمده است) رسید:
گواهی می‌دهم که شبی از نیمه‌ی آن گذشته بود و پرده‌های تاریکی و ظلمت خود را بر جهان گسترده بود،
او در محراب ایستاده و محاسنش را گرفته و همچون انسان مارگزیده به خود می‌پیچید و می‌گریست و می‌گفت:
یا دنیا یا دنیا، الیک عنی ابی تعرضت، ام الی تشوقت؟ لا حان حینک، هیهات! غری غیری لا حاجه لی فیک …
: ای دنیا، ای دنیا! از من دور شو! آیا خود را به من عرضه می‌کنی؟ یا می‌خواهی مرا به شوق آوری؟! هرگز آن زمان که تو در من نفوذ کنی فرانرسد، هیهات دور شو، دیگری را فریب بده، من نیازی به تو ندارم، من تو را سه طلاقه کرده‌ام که برگشتی در آن نیست زندگی تو کوتاه و موقعیت تو اندک و آرزوی تو پست و ناچیز است.

آه من قله الزاد و طول الطریق و بعد السفر و عظیم المورد
: «آه از کمی زاد و توشه و طولانی بودن راه و دوری سفر (آخرت) و عظمت مقصد». [295].
در اینجا بود که معاویه (حیله‌گر) گریه کرد و گفت: خدا ابوالحسن (علی علیه‌السلام) را رحمت کند آری او این چنین بود ای ضرار، اینک بگو اندوه تو در فراق او چگونه است؟
ضرار گفت: حزن من ذبح ولدها فی حجرها: «اندوه من همانند اندوه آن مادری است که سر فرزندش را در آغوشش از بدن جدا سازند». [296].
ناگفته نماند: منظور از اینکه علی (ع) دنیا را سه طلاقه کرده بود، دنیائی است که هدف قرار گیرد و موجب انحراف شود، نه دنیای خوب که پلی برای معنویات باشد.

💎منبع:

[293] نهج‌البلاغه حکمت 45.
[294] شرح نهج خوئی ج 21 ص 112- شرح نهج حدیدی ابن ابی‌الحدید ج 18 ص 225
[294] شرح نهج خوئی ج 21 ص 112- شرح نهج حدیدی ابن ابی‌الحدید ج 18 ص 225.
[295] نهج‌البلاغه حکمت 77.
[294] شرح نهج خوئی ج 21 ص 112- شرح نهج حدیدی ابن ابی‌الحدید ج 18 ص 225.


  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون