معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون

معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون

۲۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تفسیر قرآن» ثبت شده است

۲۸
شهریور


عماریون ولی امر

استادپناهیان
تمرین مهربانی با دیگران

مهربانی به دیگران یعنی زیادی خودخواه نباشی و خودخواهی یعنی زیاد به دیگران مهربان نباشی. وقتی زیادی هوای خودت را داشته باشی، زمین خوردن دیگران برایت اهمیت ندارد و وقتی دست دیگران را نگیری، کم کم پشت پا هم به دیگران خواهی زد. آدم نمی‌تواند بدون وجود دیگران، آدم خوبی باشد.


  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون
۲۸
شهریور

خاطرات دلنشین

استادقرآئتی

با #لطف و اراده خداوند متعال ، در سال 1357 #انقلاب اسلامى مردم ایران به رهبرى امام خمینى قدّس سرّه پیروز شد.

 در همان روزها #آیة اللّه شهید مطهرى با تلاش و پیگیرى ، مرا به #رادیو تلویزیون فرستادند و بحمداللّه تا این تاریخ ، حدود #بیست و دو سال است که بدون وقفه و در هر هفته با مردم عزیز گفتگو داشته ام و حدود دو هزار برنامه از من #ضبط شده است .

در این دوران ، قدیمى ترین دوستى که مرا یارى کرد، دانشمند عزیز جناب حجة الاسلام والمسلمین #حاج سید جواد بهشتى بود که در اکثر برنامه ها مشاور وهمکارم بود.

ایشان در #تابستان 77 چند صد نوار مرا در اختیار آقاى حسین رعیت پور وآقازاده خودشان آقاى مصطفى بهشتى و
دو نفر از صبیّه هاى بنده (زهرا و زینب قرائتى ) قرار داد تا #خاطرات ، طنزها و #تمثیلاتى را که در #لابلاى برنامه ها، از خودم یا دیگران بوده ، #استخراج نمایند.

این #عزیزان کار خود را انجام دادند و جناب آقاى بهشتى نوشته ها را بازنویسى و پس از تلفیق با برخى خاطراتى که حجة الاسلام والمسلمین #محمّد موحدى نژاد جمع آورى نموده بودند، جهت چاپ در اختیار ((مرکز فرهنگى درسهایى از قرآن )) قرار دادند.
 
این خاطرات ، کوتاه ، شیرین و آموزنده است ، ولى امیدوارم جرقه هایى که در این #خاطرات است ، کلید یک جریان فکرى و تربیتى قرار گیرد.
والسلام
محسن قرائتى



  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون
۲۷
شهریور

خاطرات دلنشین
استادقرائتی

توسل به امام رضا(ع)

سال هاى قبل از #انقلاب که تازه براى جوانان کلاس شروع کرده و در کاشان جلسه داشتم ، به قصد زیارت امام رضا علیه السلام به مشهد رفتم .
 #در حرم به امام عرض کردم : چه خوب بود من این چند روزى که اینجا هستم جلسه و کلاسى مى داشتم و لذا گفتم :

 من یک #زیارت جامعه و امین اللّه مى خوانم اگر موفّق شدم که چه بهتر والاّ برمى گردم کاشان و جلساتم را در آنجا ادامه مى دهم .
در همین حال یکى از #روحانیون آشنا پیش من آمد و گفت : آقاى قرائتى ! دبیران تعلیمات دینى جلسه اى تشکیل داده اند بیا ما نیز شرکت کنیم .

 با هم رفتیم ، دیدم #جلسه اى است با عظمت که افرادى مثل #آیة اللّه خامنه اى ، #شهیدان مطهرى و باهنر و بهشتى نیز تشریف داشتند.
من #اصرار کردم تا اجازه دهند پنج دقیقه اى صحبت کنم ، اجازه دادند و آقاى دکتر صادقى وقتش را به من واگذار کرد. من نیز #مطالب انتخابى همراه با مثال را بیان کردم .
 خیلى #پسندیدند (مخفى نماند در موقع سخنرانى من ، آنقدر شهید مطهرى خندید که نزدیک بود صندلى اش بیافتد!)

 مرحوم #شهید بهشتى فرمود: من خیلى وقت بود که فکر مى کردم آیا مى شود دین را همراه با مَثل و خنده به مردم #منتقل کرد که امروز دیدم .

در پایان جلسه #رهبر معظم انقلاب که در آن زمان امامت یکى از مساجد مهم مشهد را به عهده داشتند، مرا به منزل دعوت کردند.
 و پس از #پذیرائى ، اطاقى به من دادند و بعد مرا به مسجد خودشان بردند که البتّه مسجد ایشان زنده ، #پر طراوت و خیلى هم جوان داشت ، فرمود: آقاى قرائتى ! شما هر چند وقت که مشهد هستید در اینجا بمانید و براى مردم و جوانان #کلاس داشته باشید.

#کلاسهاى آن زمان ما در مشهد سبب آشنایى ما با شهید مطهرى نیز شد که بعد از انقلاب ایشان نزد امام خمینى قدّس سرّه از کلاسهاى ما #تعریف کرده و پیشنهاد کردند من به تلویزیون بروم .

 #حضرت امام به وسیله ایشان مرا به صدا و سیما معرّفى و من کارم را از #اوّل انقلاب در آنجا شروع کردم .

  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون
۲۷
شهریور

#فضائل

عواطف، على علیه السلام
 #بقاى هر اجتماعى به #محبت و جاذبه افراد وابسته است،محبت و عاطفه در #قلب پاک و نفس سلیم پرورش یابد و کسى که #واجد چنین صفات عالیه باشد در #فکردیگران بوده و حتى آسایش آنها را به راحتى خود #ترجیح میدهد. على علیه السلام #مظهرمحبت و عاطفه بود او رنج می کشید و کار میکرد و سر انجام مزد کار خود را #صرف بیچارگان و درماندگان مى‏نمود.
#على علیه السلام براى نیازمندان و ستمکشان #پناهگاه بزرگى بود او #پدر یتیمان و فریاد رس بیوه زنان و #دستگیر درماندگان و یاور ضعیفان بود،در زمان خلافت خود #شبها از خانه بیرون می آمد و در تاریکى شب خرما و نان براى مساکین و بیوه زنان مى‏برد و به #صورت مردناشناس از در خانه آنها آذوقه و پول میداد بدون اینکه کسى #بشناسد که این مرد خیر و نوع پرور #کیست؟
على علیه السلام هر کجا یتیمى میدید مانند پدرى مهربان دست #نوازش بسر او میکشید و برایش خوراک و پوشاک میداد.
#آن حضرت روزى در کوچه میرفت زنى را دید که مشک آب بر دوش گرفته و به خانه مى‏برد و از #سنگینى مشک ناراحت بود،
#على علیه السلام مشک را از زن گرفت و به منزل وى رسانید و از طرز #معیشت زن جویا شد ، آن زن بدون اینکه او را بشناسد گفت #شوهرم از جانب على به مأموریت جنگى رفت و به #شهادت رسید و من از روى ناچارى براى تهیه معاش خود و بچه‏ هایم به #خدمتگذارى مردم پرداختم . #على علیه السلام از شنیدن #على علیه السلام از شنیدن این سخن خاطر مبارکش #دگرگون شد و شب را با ناراحتى بسر برد چون صبح شد #زنبیلى از آرد و خرما برداشت و به خانه آن زن رفت و گفت من همان کسى هستم که در آوردن #مشک آب به تو کمک کردم زن آذوقه را گرفت و از او تشکر نمود و #گفت
#خدامیان_من_وعلى حکم کند
که #فرزندان من یتیم و بى غذا مانده ‏اند #على علیه السلام وارد خانه شد و فرمود من براى #خدمت تو و کسب ثواب حاضر هستم من کودکان تو را #نگه میدارم و تو نان بپز آن زن مشغول پختن نان شد و #على علیه السلام هم کودکان یتیم را روى #زانوى خود نشانید و در حالیکه #اشک از چشمانمبارکش فرو میغلطید خرما بدهان آنها #میگذاشت و میفرمود اى #بچه‏هاى من،اگر على نتوانسته است بکار شما برسد او را #حلال کنید
که وى تعمدى نداشته است،
#چون تنوروشن شد و حرارت آن به #صورت مبارک آن جناب رسید پیش خود گفت #اى على گرمى آتش را بچش و از حرارت آتش دوزخ بیمناک باش #اینست سزاى کسى که از حال یتیمان و بیوه زنان بى خبر باشد!
در این #موقع زن همسایه وارد شد و حضرت را #شناخت و به صاحب خانه گفت #واى بر تو این #على است که تو او را بکار وا داشته‏اى !
آن زن پیش على علیه السلام #شتافت و عرض کرد چقدر زن بی شرم باشم که چنین گستاخى نموده و #امیرالمؤمنین را بکار وا داشته‏ام از تقصیر من در گذر .على علیه السلام #فرمود ترا در اینکار تقصیرى نیست بلکه وظیفه من است که باید بکار یتیمان و بیوه زنان #رسیدگى کنم (1)
 #على علیه السلام در حسن سلوک و رفتار با مردم چنان فروتن و #مهربان بود که حدى بر آن نمیتوان تصور نمود او #کریم و نجیب و اصیل و با عاطفه بود و بزرگواریش زبان زد خاص و عام بود و دشمنانش #نیز او را می ستودند.
 
شهد الانام بفضله حتى العدى‏  
و الفضل ما شهدت به الاعداء (2)
معاویه که از دشمنان سر سخت او بود #میگفت اگر من شکست بخورم و على ‏بر من دست یابد #باکى ندارم زیرا کافى است که من از او تقاضاى #عفو کنم و او مرد بزرگوار و #کریمى است مرا مورد عفو خویش قرار دهد.
#على علیه السلام همیشه به سپاهیان خود می فرمود که #دنبال دشمن فرارى #نروید و مجروحین را #مداوا نموده و با اسیران #مدارا کنید،در جنگ جمل که پیروزى یافت عایشه را محترمانه به #مدینه فرستاد و عبد الله بن زبیر و مروان بن حکم را که در بر پا کردن آن فتنه سهم قابل ملاحظه‏اى داشتند آزاد نمود

  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون
۲۶
شهریور


احادیث در ارزش وفضیلت منتظر بودن

امام صادق (علیه السلام): ای ابوبصیر، خوشا به حال شیعیان و پیروان قائم ما، که در زمان غیبت او منتظر ظهور، و در زمان ظهور مطیع او هستند آنها اولیای خدا هستند که ترس و اندوهی برای آنان وجود ندارد.
بحارالانوار جلد 52 صفحه 150

  • معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون