فضائل
#فضائل
عواطف، على علیه السلام
#بقاى هر اجتماعى به #محبت و جاذبه افراد وابسته است،محبت و عاطفه در #قلب پاک و نفس سلیم پرورش یابد و کسى که #واجد چنین صفات عالیه باشد در #فکردیگران بوده و حتى آسایش آنها را به راحتى خود #ترجیح میدهد. على علیه السلام #مظهرمحبت و عاطفه بود او رنج می کشید و کار میکرد و سر انجام مزد کار خود را #صرف بیچارگان و درماندگان مىنمود.
#على علیه السلام براى نیازمندان و ستمکشان #پناهگاه بزرگى بود او #پدر یتیمان و فریاد رس بیوه زنان و #دستگیر درماندگان و یاور ضعیفان بود،در زمان خلافت خود #شبها از خانه بیرون می آمد و در تاریکى شب خرما و نان براى مساکین و بیوه زنان مىبرد و به #صورت مردناشناس از در خانه آنها آذوقه و پول میداد بدون اینکه کسى #بشناسد که این مرد خیر و نوع پرور #کیست؟
على علیه السلام هر کجا یتیمى میدید مانند پدرى مهربان دست #نوازش بسر او میکشید و برایش خوراک و پوشاک میداد.
#آن حضرت روزى در کوچه میرفت زنى را دید که مشک آب بر دوش گرفته و به خانه مىبرد و از #سنگینى مشک ناراحت بود،
#على علیه السلام مشک را از زن گرفت و به منزل وى رسانید و از طرز #معیشت زن جویا شد ، آن زن بدون اینکه او را بشناسد گفت #شوهرم از جانب على به مأموریت جنگى رفت و به #شهادت رسید و من از روى ناچارى براى تهیه معاش خود و بچه هایم به #خدمتگذارى مردم پرداختم . #على علیه السلام از شنیدن #على علیه السلام از شنیدن این سخن خاطر مبارکش #دگرگون شد و شب را با ناراحتى بسر برد چون صبح شد #زنبیلى از آرد و خرما برداشت و به خانه آن زن رفت و گفت من همان کسى هستم که در آوردن #مشک آب به تو کمک کردم زن آذوقه را گرفت و از او تشکر نمود و #گفت
#خدامیان_من_وعلى حکم کند
که #فرزندان من یتیم و بى غذا مانده اند #على علیه السلام وارد خانه شد و فرمود من براى #خدمت تو و کسب ثواب حاضر هستم من کودکان تو را #نگه میدارم و تو نان بپز آن زن مشغول پختن نان شد و #على علیه السلام هم کودکان یتیم را روى #زانوى خود نشانید و در حالیکه #اشک از چشمانمبارکش فرو میغلطید خرما بدهان آنها #میگذاشت و میفرمود اى #بچههاى من،اگر على نتوانسته است بکار شما برسد او را #حلال کنید
که وى تعمدى نداشته است،
#چون تنوروشن شد و حرارت آن به #صورت مبارک آن جناب رسید پیش خود گفت #اى على گرمى آتش را بچش و از حرارت آتش دوزخ بیمناک باش #اینست سزاى کسى که از حال یتیمان و بیوه زنان بى خبر باشد!
در این #موقع زن همسایه وارد شد و حضرت را #شناخت و به صاحب خانه گفت #واى بر تو این #على است که تو او را بکار وا داشتهاى !
آن زن پیش على علیه السلام #شتافت و عرض کرد چقدر زن بی شرم باشم که چنین گستاخى نموده و #امیرالمؤمنین را بکار وا داشتهام از تقصیر من در گذر .على علیه السلام #فرمود ترا در اینکار تقصیرى نیست بلکه وظیفه من است که باید بکار یتیمان و بیوه زنان #رسیدگى کنم (1)
#على علیه السلام در حسن سلوک و رفتار با مردم چنان فروتن و #مهربان بود که حدى بر آن نمیتوان تصور نمود او #کریم و نجیب و اصیل و با عاطفه بود و بزرگواریش زبان زد خاص و عام بود و دشمنانش #نیز او را می ستودند.
شهد الانام بفضله حتى العدى
و الفضل ما شهدت به الاعداء (2)
معاویه که از دشمنان سر سخت او بود #میگفت اگر من شکست بخورم و على بر من دست یابد #باکى ندارم زیرا کافى است که من از او تقاضاى #عفو کنم و او مرد بزرگوار و #کریمى است مرا مورد عفو خویش قرار دهد.
#على علیه السلام همیشه به سپاهیان خود می فرمود که #دنبال دشمن فرارى #نروید و مجروحین را #مداوا نموده و با اسیران #مدارا کنید،در جنگ جمل که پیروزى یافت عایشه را محترمانه به #مدینه فرستاد و عبد الله بن زبیر و مروان بن حکم را که در بر پا کردن آن فتنه سهم قابل ملاحظهاى داشتند آزاد نمود