حدیث امام حسن (ع)
25- همراهى با مردم
«صاحِبِ النّاسَ بِمِثْلِ ما تُحِبُّ أَنْ یصاحِبُوکَ.»
چنان با مردم مصاحبت داشته باش که خود دوست دارى به همان گونه با تو مصاحبت کنند.
نزهة الناظر و تنبیه الخاطر ص 79
حدیث امام حسن (ع)
25- همراهى با مردم
«صاحِبِ النّاسَ بِمِثْلِ ما تُحِبُّ أَنْ یصاحِبُوکَ.»
چنان با مردم مصاحبت داشته باش که خود دوست دارى به همان گونه با تو مصاحبت کنند.
نزهة الناظر و تنبیه الخاطر ص 79
#فضائل
عواطف، على علیه السلام
#بقاى هر اجتماعى به #محبت و جاذبه افراد وابسته است،محبت و عاطفه در #قلب پاک و نفس سلیم پرورش یابد و کسى که #واجد چنین صفات عالیه باشد در #فکردیگران بوده و حتى آسایش آنها را به راحتى خود #ترجیح میدهد. على علیه السلام #مظهرمحبت و عاطفه بود او رنج می کشید و کار میکرد و سر انجام مزد کار خود را #صرف بیچارگان و درماندگان مىنمود.
#على علیه السلام براى نیازمندان و ستمکشان #پناهگاه بزرگى بود او #پدر یتیمان و فریاد رس بیوه زنان و #دستگیر درماندگان و یاور ضعیفان بود،در زمان خلافت خود #شبها از خانه بیرون می آمد و در تاریکى شب خرما و نان براى مساکین و بیوه زنان مىبرد و به #صورت مردناشناس از در خانه آنها آذوقه و پول میداد بدون اینکه کسى #بشناسد که این مرد خیر و نوع پرور #کیست؟
على علیه السلام هر کجا یتیمى میدید مانند پدرى مهربان دست #نوازش بسر او میکشید و برایش خوراک و پوشاک میداد.
#آن حضرت روزى در کوچه میرفت زنى را دید که مشک آب بر دوش گرفته و به خانه مىبرد و از #سنگینى مشک ناراحت بود،
#على علیه السلام مشک را از زن گرفت و به منزل وى رسانید و از طرز #معیشت زن جویا شد ، آن زن بدون اینکه او را بشناسد گفت #شوهرم از جانب على به مأموریت جنگى رفت و به #شهادت رسید و من از روى ناچارى براى تهیه معاش خود و بچه هایم به #خدمتگذارى مردم پرداختم . #على علیه السلام از شنیدن #على علیه السلام از شنیدن این سخن خاطر مبارکش #دگرگون شد و شب را با ناراحتى بسر برد چون صبح شد #زنبیلى از آرد و خرما برداشت و به خانه آن زن رفت و گفت من همان کسى هستم که در آوردن #مشک آب به تو کمک کردم زن آذوقه را گرفت و از او تشکر نمود و #گفت
#خدامیان_من_وعلى حکم کند
که #فرزندان من یتیم و بى غذا مانده اند #على علیه السلام وارد خانه شد و فرمود من براى #خدمت تو و کسب ثواب حاضر هستم من کودکان تو را #نگه میدارم و تو نان بپز آن زن مشغول پختن نان شد و #على علیه السلام هم کودکان یتیم را روى #زانوى خود نشانید و در حالیکه #اشک از چشمانمبارکش فرو میغلطید خرما بدهان آنها #میگذاشت و میفرمود اى #بچههاى من،اگر على نتوانسته است بکار شما برسد او را #حلال کنید
که وى تعمدى نداشته است،
#چون تنوروشن شد و حرارت آن به #صورت مبارک آن جناب رسید پیش خود گفت #اى على گرمى آتش را بچش و از حرارت آتش دوزخ بیمناک باش #اینست سزاى کسى که از حال یتیمان و بیوه زنان بى خبر باشد!
در این #موقع زن همسایه وارد شد و حضرت را #شناخت و به صاحب خانه گفت #واى بر تو این #على است که تو او را بکار وا داشتهاى !
آن زن پیش على علیه السلام #شتافت و عرض کرد چقدر زن بی شرم باشم که چنین گستاخى نموده و #امیرالمؤمنین را بکار وا داشتهام از تقصیر من در گذر .على علیه السلام #فرمود ترا در اینکار تقصیرى نیست بلکه وظیفه من است که باید بکار یتیمان و بیوه زنان #رسیدگى کنم (1)
#على علیه السلام در حسن سلوک و رفتار با مردم چنان فروتن و #مهربان بود که حدى بر آن نمیتوان تصور نمود او #کریم و نجیب و اصیل و با عاطفه بود و بزرگواریش زبان زد خاص و عام بود و دشمنانش #نیز او را می ستودند.
شهد الانام بفضله حتى العدى
و الفضل ما شهدت به الاعداء (2)
معاویه که از دشمنان سر سخت او بود #میگفت اگر من شکست بخورم و على بر من دست یابد #باکى ندارم زیرا کافى است که من از او تقاضاى #عفو کنم و او مرد بزرگوار و #کریمى است مرا مورد عفو خویش قرار دهد.
#على علیه السلام همیشه به سپاهیان خود می فرمود که #دنبال دشمن فرارى #نروید و مجروحین را #مداوا نموده و با اسیران #مدارا کنید،در جنگ جمل که پیروزى یافت عایشه را محترمانه به #مدینه فرستاد و عبد الله بن زبیر و مروان بن حکم را که در بر پا کردن آن فتنه سهم قابل ملاحظهاى داشتند آزاد نمود
احادیث در ارزش وفضیلت منتظر بودن
امام صادق (علیه السلام): ای ابوبصیر، خوشا به حال شیعیان و پیروان قائم ما، که در زمان غیبت او منتظر ظهور، و در زمان ظهور مطیع او هستند آنها اولیای خدا هستند که ترس و اندوهی برای آنان وجود ندارد.
بحارالانوار جلد 52 صفحه 150
کلام ولی امر
بیانات #مقام_معظم_رهبری
در خصوص موضوع جنگ نرم
یکى از کارهاى مهم نخبگان و خواص، #تبیین است؛ حقائق را بدون تعصب روشن کنند؛ بدون حاکمیت تعلقات #جناحى و گروهى و بر دل آن گوینده. اینها مضر است. جناح و اینها را باید کنار #گذاشت، باید حقیقت را فهمید. در جنگ #صفین یکى از کارهاى مهم #جناب_عماریاسر تبیین حقیقت بود. چون آن جناح مقابل که جناح #معاویه بود، تبلیغات گوناگونى داشتند. همینى که حالا امروز به آن #جنگ_روانى میگویند، این جزو اختراعات جدید نیست، شیوههاش فرق کرده؛ این از اول بوده. خیلى هم ماهر بودند در این جنگ روانى؛ خیلى. آدم نگاه میکند کارهایشان را، مىبیند که در جنگ روانى #ماهر بودند. تخریب ذهن هم آسانتر از تعمیر ذهن است. وقتى به شما چیزى بگویند، #سوءظنى یک جا پیدا کنید، وارد شدن سوء ظن به ذهن آسان است، پاک کردنش از ذهن #سخت است. لذا آنها شبههافکنى میکردند، سوء ظن را وارد میکردند؛ کار آسانى بود. این کسى که از این طرف، خودش را #موظف دانسته بود که در مقابل این جنگ روانى بایستد و مقاومت کند، جناب #عماریاسر بود، که در قضایاى جنگ صفین دارد که با اسب از این طرف جبهه، به آن طرف جبهه و #صفوف خودى میرفت و همین طور این #گروههائى را که - به تعبیرِ امروز، گردانها یا تیپهاى جدا جداى از هم - بودند، به هر کدام میرسید، در مقابل آنها مىایستاد و مبالغى براى آنها #صحبت میکرد؛ حقائقى را براى آنها روشن میکرد و #تأثیر میگذاشت. یک جا میدید اختلاف پیدا شده، یک عدهاى دچار #تردید شدند، بگو مگو توى آنها هست، خودش را بسرعت آنجا میرساند و برایشان حرف میزد، صحبت میکرد، #تبیین میکرد؛ این گره ها را باز میکرد.
#این_عمار
معاونت فرهنگی جبهه سایبری حیدریون🇮🇷
@Q_Farhangi_shahid_Mohammadi
✅(5 مرداد1388-در جمع اعضای دفتر و حفاظت رهبری )
#عماریون_ولی_امر
استاد پناهیان
اگر خودت را بشناسی، مشتاق دین میشوی!❕
اصلیترین بُعد وجود انسان گرایشهای او هستند؛ اصلاً «منِ» ما در #همینجا قرار دارد. #گرایشها بر اندیشه و رفتار انسان #تسلط دارند. منتها اگر میبینید که اینقدر بر علم و عمل، #تأکید شده برای این است که راه #نفوذ ما به قلب، همین دو تا هستند. وقتی میگوییم «یک کسی به #معرفت نفس رسیده» یعنی #فهمیده چه میخواهد. یعنی فهمیده که کدام خواسته در وجودش #اصیل و عمیقتر است...