کتاب دیجیتال
داستانهای نهج البلاغه
رحمت بر طرفدار حق
طلحه و زبیر، دو نفر از شخصیتهای معروف قریش بودند و از اصحاب بزرگ رسول خدا (ص) به شمار میآمدند
و این دو نفر در ماجرای بیعت با امیرمومنان علی (ع) پس از قتل عثمان، اولین افرادی بودند که با آن حضرت بیعت کردند و نقش به سزائی در بیعت مردم با علی (ع) داشتند.
ولی پس از آنکه علی (ع) زمام امور رهبری را به دست گرفت و بر اساس عدل اسلامی به رسیدگی امور پرداخت.
این دو نفر در مواردی، بخصوص در دو مورد به علی (ع) اعتراض کردند و همین موجب تیرگی پیوند این دو نفر با علی (ع) شد:
1- میگفتند: چرا علی (ع) در شئون سیاسی کشور با ما مشورت نمیکند؟
2- میگفتند: چرا آن حضرت، در تقسیم بیتالمال، ما را با دیگران فرق نمیگذارد و همه را به یک چشم دیده و بیتالمال را به طور مساوی بین مسلمین تقسیم مینماید، با اینکه ما از شخصیتهای باسابقه اسلام هستیم و …
اگر سیاست به معنی حیله و تزویر باشد، علی (ع) میبایست آنها را زیر پر خود نگهدارد و حق السکوت به آنها بپردازد. ولی سیاست در اسلام به معنی تدبیر امور بر اساس عدل و قسط اسلامی است، بنابراین نمیتوان با امتیازطلبان، ملاحظهکاری کرد و حق دیگران را به آنها داد.
امام علی (ع) در پاسخ اعتراض این دو نفر مطالبی فرمود، از جمله فرمود:
لقد نقمتما یسیرا و ارجاتما کثیرا، الا تخبرانی، ای
شییء کان لکما فیه حق دفعتکما عنه، ام ای قسم استاثرت علیکما به ام ای حق رفعه الی احد من المسلمین ضعفت عنه ام جهلته ام اخطات بابه …
: «شما برای امور جزئی، خشمگین شدید و خوبیهای فراوان را نادیده گرفتید، آیا ممکن است به من اطلاع بدهید که من چه حقی از شما را پایمال نمودهام؟! یا کدام سهم شما را تصاحب نمودهام؟! (که در نتیجه به شما ظلم کرده باشم؟) و یا کدام حق و شکایتی از مسلمین بوده که نزدم آوردهاند و من در رسیدگی به آن، اظهار ضعف و عجز کردهام؟ و یا کدام حکم الهی بوده که من از آن ناآگاه هستم و یا در طریق آن، اشتباه کردهام؟» …
سپس در مورد خلافت و رهبری که احراز آن از هر نظر از آن علی (ع) بوده و خود مردم آن حضرت را برگزیدند، بی آنکه او تمایل نفسانی به آن داشته باشد، سخن گفت و در آخر فرمود: رحم الله رجلا رای حقا فاعان علیه، او رای جورا فرده و کان عونا علی صاحبه: «خدا رحمت کند کسی را که حقی را بنگرد و آن را کمک کند و ظلمی را بنگرد و آن را رد کند و صاحب حق را یاری نماید». [173].
🌕منبع:
[173] نگاه کنید به خطبه 205 نهجالبلاغه.
[173] نگاه کنید به خطبه 205 نهجالبلاغه.